خب، من هم كامپيوتر دوست دارم
|
|
عكس از عطاالله
طاهركناره «محمد شيرعلي شهرضا»، نوجوان ۱۷
ساله اي است كه در جشنواره خوارزمي به دليل طراحي
كاربرد جديدي در استفاده از تكنيك «استگانوگرافي» برگزيده
شده است. او حدود يك سال و نيم پيش، با استفاده از
تكنيك «نهان نگاري اطلاعات در تصوير»، برنامه جديدي
نوشته كه در گفت وگويش با عنكبوت در باره آن توضيح
مي دهد: از چه زماني كار تخصصي با كامپيوتر را
شروع كردي؟ -از دو سه سالگي با كامپيوتر كار
مي كردم، يعني كنار پدرم مي نشستم و با كامپيوتر
كار مي كردم. اما نوشتن برنامه را از سال چهارم
دبستان آغاز كردم و از چهار، پنج سال پيش به مرور
برنامه نويسي تخصصي را شروع كردم. كار با
كامپيوتر در دو، سه سالگي احتمالاً انجام يك مقدار بازي
كامپيوتري بوده، ولي براي اينكه بيشتر بتواني با كامپيوتر
كار بكني، آموزش خاصي هم ديده اي؟ -چون رشته پدرم
كامپيوتر بود، وقتي ايشان كار مي كردند كنارشان
مي نشستم و نگاه مي كردم تا ياد بگيرم. اگر هم
مشكلي داشتم، از پدرم مي پرسيدم. بعد خودم مدام كار
كردم. به كارهاي برادر بزرگترم هم نگاه مي كردم و وقتي
تنها بودم، همان كارهايي را كه آنها انجام داده بودند
تمرين مي كردم. بعدها هم كه بزرگتر شدم، كتاب
مي خريدم و از روي كتاب تمرين مي كردم. وقتي
اين كارها را انجام مي دادي، حتماً گاهي شده كه
برنامه هاي دستگاه را به هم بريزي؟ -براي كامپيوتر
زياد اتفاقي نيفتاده اما براي برنامه هاي خودم پيش
آمده، اما چون هارد ديسك (ديسك سخت) كامپيوتر براي هر
كداممان جدا قسمت بندي شده و من فقط روي قسمت مربوط
به خودم كار مي كردم، براي كل برنامه ها اتفاقي
نيفتاده است. اينكه مي ديدي بزرگترهايت با اين
دستگاه كار مي كنند، بيشتر تو را به كامپيوتر جذب كرد
يا خود كامپيوتر هم برايت ويژگي خاصي داشت؟ -به
دوران دبستان و راهنمايي كه رسيدم، خودم خيلي كامپيوتر را
دوست داشتم. خود كامپيوتر را؟ -بله. بچه كه بودم
بازي با كامپيوتر را خيلي دوست داشتم. بعد هم كه بزرگ شدم
سرگرمي اصلي ام كامپيوتر بود. هميشه يا كتاب
مي خواندم يا با كامپيوتر كار مي كردم. به اين
كار علاقه داشتم. چرا اين علاقه به وجود
آمد؟ -نمي دانم. مثل كسي كه فوتبال دوست دارد، خب،
من هم كامپيوتر دوست داشتم. اولين برنامه اي كه
نوشتي چه بود؟ -اولين برنامه ام را زماني نوشتم كه
پدرم رفته بود ماموريت و من برنامه اي نوشته بودم كه
عكسي روي صفحه نمايش كامپيوتر مي آمد و مي نوشت:
«بابا خوش آمدي». بعد تصوير فردي مي آمد كه دستش را
تكان مي داد. اين برنامه را نوشتم و گذاشتم روي
كامپيوتر كه پدرم بعد از بر گشتن از ماموريت وقتي كامپيوتر
را روشن مي كند، اين برنامه اجرا بشود. اين
برنامه اي است كه سال چهارم دبستان
نوشتي؟ بله. درباره تكنيك ذخيره سازي و مبادله
پنهاني اطلاعات به كمك تصوير و برنامه خودت توضيح
بده؟ -در اين روش يك عكس را مي گيريم . متن مورد
نظرمان را داخل عكس طوري پنهان مي كنيم كه عكس عوض
نشود. اين عكس حاوي اطلاعات، به نظر يك عكس معمولي
مي آيد ولي فرد مورد نظر با استفاده از
برنامه اي كه از قبل به او داده ايم، اطلاعات را
از داخل عكس در مي آورد. اين تكنيك هشت سال پيش
ابداع شده، تو به نوعي توانستي كه اين برنامه
را... -درست است اما ببينيد، به نظر خودم دو تا ايده
جديد به اين كار اضافه كردم؛ اول اينكه روي اين برنامه رمز
گذاشتم، يعني حتماً بايد آن رمز داده شود تا بتوان به
اطلاعات دست پيدا كرد. از طرف ديگر در اين تكنيك
رنگ هاي تصوير تغيير داده مي شود و چيزي كه من
به اين تكنيك اضافه كرده ام، تغيير بيشتر رنگ آبي
است. چون آدم نسبت به رنگ آبي كمتر حساس است و نوع استفاده
من از اين تكنيك هم جديد است. از اين روش براي اعلام
نمره هاي دانشجويان استفاده
كرده ام.
|